جدول جو
جدول جو

معنی فریاد برآوردن - جستجوی لغت در جدول جو

فریاد برآوردن
آواز بلند برآوردن، بانگ کردن، فریاد کردن
تصویری از فریاد برآوردن
تصویر فریاد برآوردن
فرهنگ فارسی عمید
فریاد برآوردن
(دِ شِ کَ تَ)
فریاد زدن. فریاد کشیدن. آواز بلند برآوردن. (یادداشت بخط مؤلف) :
گفتم که برآرم از تو فریاد
فریاد که نشنوی چه سودم.
سعدی.
بیم آن است دمادم که برآرم فریاد
صبر پیدا و جگر خوردن پنهان تا چند.
سعدی
لغت نامه دهخدا
فریاد برآوردن
با آواز بلند بانگ کردن، دیوان همه پیش او بیکزبان فریاد استغاثت برآوردند
فرهنگ لغت هوشیار